پرونده نبرد پیش رو؛ کشور فلسطین، بر روی نقشه یا زمین سوخته؟

موضوع فلسطین داغی بر پیکر تاریخ غرب آسیا شده است. از زمانی که آوارگان یهودی برای فرار از چنگ جنگ جهانی دوم پا به این سرزمین مقدس گذاشتند تا به امروز، غرب آسیا روی خوش به خود ندیده است. طاعون صهیونیسم با فرستادن مهاجران یهودی، چنان این سرزمین را به تاراج برد که اکنون تنها نامی از آن باقیمانده است.

به گزارش تحریریه، از زمان تقسیم فلسطین در سال ۱۹۴۸، شاهد حرکتهای متعددی از پذیرش و همکاری با صهیونیسم تا مقاومت حداکثری در برابر اشغالگری با آرمان آزادسازی تمامی سرزمین اشغالی فلسطینی را شاهد بوده‌ایم. اما همگی یک نتیجه داشته‌اند. رژیم صهیونیستی روز به روز زمینهای بیشتری را غصب و مردم بیشتری از فلسطین را آواره و غیرنظامیان بیشتری را به کام مرگ فرستاده است.

اکنون که فجایع غزه، گوش کم‌شنوای جهان را به حرکت درآورده است، شاهد به رسمیت شناختن کشور فلسطین از سوی کسانی هستیم که خود بانی وضع موجود هستند. اعلامیه ۱۹۱۷ بالفور انگلیسی، بذر طاعون صهیونیسم در غرب آسیا را کاشت تا شر این بیماری مهلک را از سر اروپا کم کند. علاوه بر انگلیس، شاهد هستیم که کشورهایی مانند پرتغال، بلژیک، استرالیا و کانادا نیز به این جریان وارد شده و کشور مستقل فلسطینی را به رسمیت شناخته‌اند.

حال باید از خود پرسید که این رسمیت بخشی به کشور فلسطینی چه معنایی می‌دهد؟ برای پاسخ به این پرسش، بهتر است عناصر این اتفاق را تحلیل نماییم.
کشورهایی که به دنبال رسمیت بخشی به کشور فلسطین هستند، سالها از جنایات رژیم صهیونیستی حمایت کرده‌اند. آنها فلسطینیان را در کشورهای خود میپذیرند، تا زمین را برای اشغالگری صهیونیستها باز نگه دارند. در اتحادیه اروپا طرح تحریم کالاهای ساخت شهرکهای صهیونی را به تصویب میرسانند، اما به این رژیم، تسلیحات جنگی برای کشتار و جنگ افروزی در منطقه می‌دهند. با هر نوعی از مقاومت در برابر صهیونیزم مقابله سخت کرده و آن را با برچسب یهودستیزی، به حاشیه میرانند. اکنون این کشورها، به دنبال به رسمیت شناختن کشور فلسطین هستند.

عنصر بعدی برای تحلیل، همین واژه کشور فلسطین است. در این باره چند سوال به ذهن متبادر می‌شود. این موجودیت که به رسمیت شناخته خواهد شد، از چه ساختار حکمرانی برخوردار خواهد بود؟ آیا حماس و طرفداران مقاومت هم حضور دارند؟ آیا محمود عباس و یا چهره‌های وابسته‌تر مانند محمد دحلان وارد صحنه خواهند شد؟ جمعیت این کشور کدام هستند؟

آیا مردم غزه و یا کرانه باختری جزئی از این کشور هستند و یا آنکه شهروندان عرب به اصطلاح سال ۱۹۴۸ که دارای تابعیت، البته درجه سوم، در اسرائیل هستند هم به این جمعیت اضافه شده و دولت یهودی صهیونی به دنبال خلوص نژادی خود خواهد رفت؟ اساسا سرزمین متعلق به این کشور کجاست؟ غزه ویران شده؟ کرانه باختری تحت اشغال شهرکهای متعدد صهیونی؟ صحرای سینای مصر؟ دره رود اردن؟ آیا رژیم صهیونیستی زمینهایی را که اشغال کرده به فلسطینیان باز میگرداند؟ ترتیبات امنیتی این کشور به رسمیت شناخته شده در مقابل اسرائیل چگونه است؟

پاسخ به این سوالات وضوح این حرکت رسمیت بخشی را دوچندان خواهد کرد. با وجود آنکه همین حرکتهای حداقلی، آن هم پس از دهه‌ها سکوت و همدستی با جنایتکاری صهیونیستی در فلسطین اشغالی، از نظر حقوق بین‌الملل اهمیت دارد اما به نظر میرسد، کشورهای اروپایی که از گسترش آگاهی فزاینده جامعه جهانی نسبت به فجایع رخ داده در فلسطین، به هراس افتاده و سرکوب مردم معترض به جنایتکاری صهیونیستها را مثمر ثمر نمیدانند، اکنون برای رهایی این رژیم از بحران مشروعیت رخ داده پس از نسل کشی در غزه، به دنبال یک مانور تبلیغاتی در این زمینه هستند.

شاید این کشورها نیز می‌خواهند زمین را به صهیونیستها داده و در عوض به فلسطینیان آواره و درمانده، کاپ اخلاق برای پیروزی اخلاقی بر جنایتکاری صهیونیسم بدهند. شیوه‌ای که در برابر ما و در موضوع برجام کاملا کارآمد بوده است. اکنون هم به رسمیت شناختن کشور فلسطین در شرایطی رخ می‌دهد که سرزمین فلسطین تحت اشغال صهیونیستها بوده و شهادت روزانه بیش از ۲۰ نفر در غزه، هیچ تحرکی در ملتهای جهان، برای اقدامی عملی در برابر تجاوز و اشغالگری را به همراه ندارد. و اسرائیل همچنان به توسعه‌طلبی و اشغالگری خود ادامه می‌دهد.

منبع: ofoqesevom

پایان/

۷ مهر ۱۴۰۴ - ۱۸:۰۰
کد خبر: 33527

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 7 =